در این دو سال و خرده‌ای

پست آخر را روزی گذاشتم که فهمیدم آلما را باردارم. اندازه‌ی هسته‌ی نارنج بود. چیزی به دو ساله شدنش نمانده. آنقدر تمام جهانم را از خودش پر کرده است که نمیدانم قبل از آلما چه طور زندگی می‌کرده‌ام.

من مادر عزیزترین دخترک جهانم. کم‌کم باید دوباره خودِ قبل از آلما، این سیب همیشگی‌ام را به یاد بیاورم.